دوران سربازی یادش بخیر ، خاطره ی جالبی از اون موقع برام مونده که  گاهی به عنوان  تفهیم بهتر ماجرا برا بعضی از دوستان میگم ؛
یه روز قرار بود یه تانکر  آب را که خیلی هم بزرگ  و سنگین بود بندازیم تو یه کامیون ارتشی  ( کرایز) ، همه بچه ها دور تانکر آب را گرفته بودیم و بلند می گفتیم : یا علی 
اما تانکر تکون نمیخورد که نمیخورد بعد چند بار یا علی گفتن و کلنجار رفتن یکی از بچه ها با لهجه شیرین لری برگشت گفت : دست نگهدارید ، من علی میگم شما زور بزنید!!!
همه بچه ها با تعجب به  این رفیقمون نگاه کردن ، بعدش این رفیق گفت : بابا شما فقط میگید یا علی هیچ کاری نمیکنید خب من وایمیسم کنار یا علی میگم شما زور بزنید تانکر بندازید بالا ، همه با هم کمک کنید بندازیمش بالا دیگه .
خلاصه بعدش همه دوباره دور تانکر را گرفتیم و بلند گفتیم :یا علی  . تانکر را با هر ترفندی بود انداختیم بالا . 
این داستان را رو خیلی از مسائل آوردم . شاید ضرب المثل مناسب این داستان همون از تو حرکت از خدا برکت باشه .
خیلیها فقط ادای تلاش کردن را درمیارن اما کاری انجام نمیدن . انتظارم دارن به جاهای بالا بالا برسن . رو بحث درآمد یا رو هر مبحث دیگه ای که فکرش را بکنی  تلاش و کوششی نمیکن  و انتظار رسیدن به آرزوهای بلند بالای خودشون رو دارن .